شرح غزل شماره ۱۴۰۰ دیوان کبیر / دکتر علی حاجی بلند
تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم خوش شدهام خوش شدهام پاره آتش شدهام خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم چونک فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم ایمن و بیلرز شوم چونک به پایان برسم چرخ بود جای شرف خاک بود جای تلف بازرهم زین دو خطر چون بر سلطان برسم عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا در دل کفر آمدهام تا که به ایمان برسم …